امـــان عصر

وبلاگ مذهبی در رابطه با مولا صاحب الزمان(عج)

امـــان عصر

وبلاگ مذهبی در رابطه با مولا صاحب الزمان(عج)

امام زمان (عج) چند سال حکومت می کنند ؟

مدت زمان حکومت امام زمان ـ علیه‌السلام ـ دقیقاً مشخص نمی‌باشد. روایت مربوط به این موضوع، مدت‌های متفاوتی برای حکومت حضرت ذکر نموده است؟ 7 سال،(1) 8، 9، 10سال،(2) 19سال،(3) 20 سال،(4) 40سال(5) و 309سال(6) (مقدار توقف اصحاب کهف در غار) ذکر شده است.

عدد 7 سال هم در منابع روائی اهل سنت بیشتر ذکر شده است(7) و هم در منابع شیعی بیشترین روایات را دارد منتهی در اکثر موارد هر سال آن را مساوی با 10 سال ذکر نموده است که می‌شود هفتاد سال (7=70).

برای توجیه و جمع میان این اختلاف اعداد، نظرات مختلفی ارائه شده است: صاحب کتاب «الشیعة و الرجعه» روایات هفت سال مساوی با 70 سال را بخاطر کثرت روایات آن ترجیح داده است.(8) و بعضی مثل سیدصدرالدین صدر زمان حکومت حضرت را در هفت سال منحصر نموده است و این را از ویژگی‌های حکومتی حضرت دانسته که در مدت اندک جهان را پر از عدل و داد می‌کند که از کس دیگری ساخته نمی‌باشد.(9)

مرحوم علامه مجلسی، این روایات را برخی ناظر به آغاز شکل‌گیری قیام، برخی را مربوط به پیاده شدن اوائل حکومت حضرت دانسته است و برخی از روایات مثل 309 سال را مربوط به دوران نهائی حاکمیت و استقرار نظام حضرت حمل نموده است.(10) از جمله کسانی که این توجه و محمل را پذیرفته‌اند آیت‌الله مکارم در کتاب «مهدی انقلابی بزرگ» است.(11)

ادامه مطلب ...

نقش سرزمین سوریه در آخرالزمان چیست ؟

تاریخ شامات

این سرزمین یکی از قدیمی‌ترین نقاط مسکونی آسیاست که در هزاره سوم قبل از میلاد، قوم «سامی آموری» در آن زندگی می‌کردند. در تاریخ قبل از میلاد مسیح، سوریه بارها در دست قدرت‌های بزرگ جهانی چرخیده تا آنکه در سال 63 میلادی به دست حکومت روم شرقی افتاده است. این سرزمین تا زمان فتح شدن در زمان ابوبکر تحت نفوذ دولت بیزانس بوده است.(1)

در زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، سپاه اسلام در غزوه موته با سپاه مسلح رومیان روبه‌رو شدند و مقدمات نفوذ به شام فراهم شد. در سال یازدهم هجری پیغمبر سپاهی به فرماندهی اسامه بن زید به همراه بزرگان صحابه روانه شام کردند ولی در همین روزها ایشان رحلت فرمودند. در زمان ابوبکر مسلمانان یرموک را فتح کردند.(2) معاویه در زمان عمر حکومت دمشق را به دست گرفت و بیشتر شهرهای شام را فتح کرد.(3)

در زمان جنگ جهانی اوّل با ورود عثمانی، ملّیون عرب زمینه را برای رهایی از چنگال ترکان آماده دیده، شروع به فعالیت کردند. پس از شکست عثمانی در جنگ جهانی، مردم سوریه امیرفیصل بن حسین را به عنوان پادشاه برگزیدند امّا در سال1920 نیروهای فرانسه، سوریه و لبنان را به اشغال خود درآوردند و با رأی جامعه ملل تحت قیمومیت فرانسه درآمد،(4) در نهایت ژنرال ماترو فرمانده فرانسه آزاد در سال1941، استقلال و تأسیس جمهوری سوریه را اعلام کرد.(5)

 

موقعیت جغرافیایی

کشور سوریه با 180،185کیلومتر مربع وسعت (هشتاد و سومین کشور جهان) در نیمکره شمالی، در جنوب غربی قاره آسیا، در کنار دریای مدیترانه و در همسایگی کشورهای ترکیه در شمال، عراق در شرق و جنوب شرقی، اردن در جنوب، فلسطین در جنوب غربی و لبنان درغرب واقع گردیده است.

وقتی در شام دو گروه نظامی اختلاف کنند، نشانه‌ای از نشانه‌های الهی آشکار می‌شود، پرسیدند: ای امیرالمۆمنین آن نشانه چیست؟ فرمود: زمین‌لرزه‌ای در شام[سوریه] رخ می‌دهد که صد هزار نفر در اثر آن هلاک می‌گردند و این را خداوند رحمتی برای مۆمنان و عذابی برای کافران قرار می‌دهد. وقتی آن هنگام فرارسد، نظاره‌گر سوارانی دارای اسب‌هایی سفید و درفش‌های زرد رنگ، باشید که از مغرب روی می‌آورند تا وارد شام می‌شوند و در آن لحظات است که فریاد و بی‌تابی بزرگ و مرگ سرخ فرا می‌رسد
ادامه مطلب ...

چرا بعد از نبی، امام باید باشد؟!

مقدمه استدلال های عقلی و منطقی دلایل متقن و قوی هستند که اذهان بی طرف و غیرمغرض را به راحتی جلب می نماید و خود به صورت دقیق مدعا را اثبات می نماید. از جمله در اصول عقاید که بایستی هر فرد خودش با دلایل عقلی اصول اعتقادات را مورد پذیرش قرار دهد این مساله اهمیت بیشتری می یابد. در موضوع امامت که از جمله اصول اعتقادی شیعیان است دلایل عقلی و منطقی بسیاری وجود دارد که انسان بی طرف می تواند آن ها را مورد پذیرش قرار دهد. در این نوشتار می کوشیم به برخی از این دلایل اشاره نماییم. پذیرش امام؛ امری معقول! خداوند متعال بر مبنای حکمت خویش پیامبر را برای هدایت بشریت فرستاده است. زیرا هدف از خلقت جز رسیدن به سعادت و کمال حقیقی نبوده است و سعادت شایسته ی بشر که کمال حقیقی ایشان است ، تنها با رسیدن به پروردگار متعال حاصل می گردد. از این رو خداوند حکیم برای مشخص شدن راه بندگی ، پیامبران را برای مردم فر ستاده است. اگر خداوند متعال نعوذ بالله حکیم نبود ارسال پیامبران معنایی نداشت زیرا حکیم کار بیهوده و بدون غرض انجام نمی دهد. از این رو برای رسیدن به هدف سعادت حقیقی ، خداوند حکیم راه را نشان داده است. پس از پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) که نقشه راه کلی و قوانین همیشگی برای سعادت بشر به انسان ها عرضه گردید لازم است پیشوایانی برای مردم معرفی شوند که پس از نبی بتوانند راه صحیح را نشان دهند. ایشان باید توسط خود خدای متعال برگزیده شده باشند و توسط پیامبر صادق معرفی شده باشند. بر این اساس شیعه قائل به امامت رهبران الهی است که پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) وظیفه و مسئولیت های پیامبر در جامعه را اجرا می نمایند، البته بدون آنکه همچون پیامبر بدان ها وحی شود. بلکه آن ها از همان وحی که به پیامبر شده بود قوانین الهی را در جامعه و در مورد افراد اجرا می نمایند. پس امام پس از پیامبر بنابر قاعده ی حکمت الهی و آنکه خداوند حکیم است باید معرفی و معین گردد. براساس اعتقاد شیعه همواره انسان ها می توانند به سوی ملکوت الهی راهی داشته باشند و اساساً اگر واسطه ی فیضی میان آسمان و زمین وجود نداشته باشد، زمین متلاشی می گردد از این رو پس از پیامبر نیز واسطه هایی میان آسمان و زمین وجود دارند که فیوضات الهی را به مردم منتقل می سازند قاعده ی عقلی لطف برای نصب امام!

ادامه مطلب ...

13نکته برای تدبّر در قرآن‏

در حقیقت ما در بدو تولد شخصیتى آرمانى نداشته‏ایم و تربیت ما نقاط منفى بسیارى ‏را در خود دارد، پس مسۆول ما در دوران تکلیف و بلوغ کیست؟ و چه کسى زیان خواهد دید اگر به همین حال باقى بمانیم؟ حقیقتاً ما به تربیت نیازمندیم ولى چه کسى ما را تربیت مى‏کند؟ قرآن بهترین وسیله براى تربیت ماست لذا هر کس باید خود را بر قرآن عرضه دارد تا به انحرافاتش پى برد. مانعى که بر سر راه تربیت انسان قرار دارد عدم پذیرش این ‏حقیقت است که هدف هدایت اوست در حالى که هر فردى پیش ‏خود مى‏پندارد دیگران به چنین هدایتى نیاز دارند و خود از تعلیم‏ و تربیت بى‏نیاز است و از همین رو فرد باید با خود باورى و ایمان این‏چنین اندیشه و فکر نادرستى را کنار بگذارد داستان‏هاى قرآن‏ و تمثیل‏هاى آن را آیینه‏اى تمام نما براى خود فرض کند و خود و اعمال خود را در آن ببیند و با آیینه قرآن مطابقت دهد، و این که اگر عمل خیر انجام دهد به پاداش مى‏رسد و اگر گناهى مرتکب شود عقوبت و کیفر او را در بر خواهد گرفت و به این ترتیب خود را در معرض آیات قرآنى قرار دهد تا بتواند خود را تربیت کند و به تزکیه‏خویش بپردازد. از همین روست که در حدیث از امام جعفر صادق‏ علیه السلام مى‏خوانیم ‏که فرمود: "هر یک از اصحاب محمّد صلى الله علیه و آله قرآن را در یک ماه یا کمتر مى‏خواندند ولى نباید قرآن را به سرعت خواند، بلکه باید به ترتیل‏ خوانده شود و هرگاه به آیه‏اى برخوردید که در آن ذکر بهشت بود درآن توقّف و درنگ کنید و آن را از خداوند بطلبید و هرگاه به آیه‏اى‏ برخوردید که در آن ذکر دوزخ بود توقّف کنید و از آن به خدا پناه‏برید.(40)" این درباره پاداش و عقاب است، امّا چگونه مى‏توان با قصص قرآن نفس را تزکیه و از آلودگى‏ها پاک کرد؟ امام صادق ‏علیه السلام مى‏فرماید: "بر شما باد تمسّک به قرآن، پس‏هرگاه آیه‏اى یافتید که پیشینیان با آن نجات یافته‏اند آن را بگیرید و اگر آیه‏اى یافتید که پیشینیان با آن به ‏هلاکت رسیده‏اند از آن‏ دورى کنید.(41)" باید حتّى در موضوعات قرآن کریم در پى تطبیق زنده آن‏باشیم و کسانى را جستجو کنیم که قرآن آنها را توصیف مى‏کند یااوضاعى که قرآن آن را تبیین مى‏دارد یا نتایجى که قرآن آن را بیان‏مى‏کند بدین ترتیب مى‏توانیم انحرافاتى که دل و درون ما را فراگرفته‏ کشف کنیم و به وسیله قرآن به ارزیابى آن‌ها بپردازیم همچنان که‏ مى‏توانیم آیات را به گونه‏اى فراگیرتر و عمیق‌تر درک کنیم، زیرا مقرون ‏کردن قانون موجود در قرآن با تطبیق آنچه که ریشه در نفس دارد بهترین وسیله براى درک این هر دو امر است. همان‏طور که قرآن دو بعد تزکیه و تعلیم را در بردارد شیوه ‏تدبّر نیز چنین است، ولى ما آن دو را با یکدیگر ادغام مى‏کنیم تا بدین‏ترتیب برنامه‏اى کامل تدارک دیده باشیم که شرح آن چنین است:  

1 - هدف از تدبّر، شکل دادن به شخصیّت خواننده و رسیدن به ‏اهداف مشروع و شناخت حقّ و یافتن نیروى کافى براى اجراى آن‏مى‏باشد.   

2 - تدبّر یعنى تفکر منطقى در معناى حقیقى آیه در حالى که تفسیر به رأى یا جعل معنا براى آیه از این تفکر بى‏نیاز است و از سوى دیگرتدبّر واجب و تفسیر به رأى حرام است.  

 3 - به محور تدبّر کند که پیرامون قوانین علمى است که آیات ‏قرآن، آن را در بردارد و نیز جستجوى شیوه‏هاى تربیتى که در آیات ‏آمده است و در یک سخن شناخت ظاهر تربیت و باطن علم از قرآن.  

 4 - محور تدبّر در حقایقى منحصر است که اندیشه متدبّر به آن راه ‏مى‏یابد (که این محکم نامیده مى‏شود)، امّا آنچه را که متدبّر از درک ‏آن عاجز است به کنارى مى‏نهد تا زمان درکش فرا رسد (و این همان‏ متشابه است)  

 5  - براى شناخت ظاهر لفظ قرآن باید به دو شرط به لغت رجوع ‏شود: الف - پاکسازى ذهن از رسوبات محیط محدود و تنگ و تکیه بر معناى زلال عربى آن. ب - تفکر در ریشه اصلى که سایر معانى خاص از آن مشتق شده‏اند و بدین ترتیب مى‏توانیم موارد استعمال و کاربرد لفظ را جمع کنیم تامعناى مشترک میان آنها را بیابیم و آن را درک کنیم.  

 6 - باید موارد استعمال لفظ قرآنى را جمع و مقایسه کنیم تا براساس سیاق هر یک به معناى مشترک میان آنها پى بریم.  

 7 - هنگام تدبّر در هر آیه باید این سۆال را مطرح کنیم که چرا قرآن ‏این کلمه را به کار گرفته و ویژگى این کلمه در میان کلمات مترادف‏ چیست؟  

 8 - باید در پى تفسیر صحیح باشیم و از منحصر  کردن آیات قرآن در شأن نزول آن -یا تنها یک مورد تاریخى- بپرهیزیم و از مورد خاص آن‏به نظایرش راه یابیم و درپى آن درخواهیم یافت که چه ویژگیهایى‏موجب نزول این آیه گشته است. محور تدبّر در حقایقى منحصر است که اندیشه متدبّر به آن راه‏مى‏یابد (که این محکم نامیده مى‏شود)، امّا آنچه را که متدبّر از درک‏آن عاجز است به کنارى مى‏نهد تا زمان درکش فرا رسد و این همان‏متشابه است   

9 - باید ظاهر قرآن را به هفت بخش) امر، تشویق، نهى، بیم‏دادن، قصص تاریخى، مثل هاى بیانى و 

 جدل با دشمنان( تقسیم کنیم‏و پیش خود بیندیشیم که این آیه چند بخش آن را در بردارد؟  

 10 - باید پیرامون ارتباط و پیوند دو جمله یا دو آیه یا مجموعه ‏آیات با یکدیگر تدبّر و تفکر کنیم و درپى کشف دو نوع ارتباط باشیم‏که عبارتند از: الف - رابطه علمى به گونه‏اى که اوّلى سبب دومى یا هر دو مسبّب ‏سبب سومى به شمار آیند. ب - رابطه تربیتى به گونه‏اى که یکى مستوجب دیگرى شود تا این‏ مجموعه شیوه‏اى کامل را براى تزکیه و تربیت فرد شکل دهد. 

 

 11   - باید به صفات نفسانى و عقلى آراسته گردیم تا بتوانیم حقایق ‏قرآنى را دریابیم، این حقایق عبارتند از: الف - ایمان به وحى و این که آن سند میان ما و خداى ما و سخنى‏ مستقیم است براى ما از سوى خالقمان. ب - آمادگى بر اجراى تعالیم و تسلیم در برابر احکام آن حتّى درصورتى که مخالف منافع ما باشد یا با سنّتهاى گذشته و اندیشه‏هاى‏جامعه‏مان تعارض داشته باشد. ج - تکیه بر یک کانون در جستجوى حقیقت که آن را "تروّى" گویند -به مفهوم تدبّر عمیق- و در غیر این صورت مواد دیگر این‏شیوه همچون پوست بدون مغز خواهد بود. د - شجاعت توسّل به حقّ و اعتماد به اندیشه یا به واقعیّاتى که ‏اندیشه به سوى آن هدایت مى‏کند.  

 

12 - باید حتّى در موضوعات قرآن کریم در پى تطبیق زنده آن‏باشیم و کسانى را جستجو کنیم که قرآن آنها را توصیف مى‏کند یااوضاعى که قرآن آن را تبیین مى‏دارد یا نتایجى که قرآن آن را بیان‏مى‏کند. 

 

 13 - باید قرآن را درباره خود تطبیق کنیم تا هر آنچه را که کتاب خدا بیان داشته در خود بیابیم و از بلایایى که ممکن است به ما برسد بهراسیم .

طریقه ی درست دعا کردن!

پیش از هر سخنى ناچاریم بدانیم که دعا اهداف و حکمت هایى معیّن دارد که‏اگر انسان آنها را بداند گنجى را یافته است. گنجى که چه‏بسا قبلاً از آن هیچ‏نمى‏دانسته است و چاره‏اى براى مشکلات پیچیده‏اى که در زندگى خود بدانها مبتلا است، راه حلّى براى دشواری هایى که به او روى مى‏آورد و درمانى براى دردها و آلودگی هاى دل خود یافته است. آیات کریمه با آنکه در قرآن به شکلى پراکنده، به‏مناسبت هاى گوناگون آمده‏اند، در مجموع از دعا اندیشه‏اى کامل به دست مى‏دهند. خدا را چگونه بخوانیم؟ «وَإِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِیْ‏وَلْیُۆْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» ؛(سوره بقره، آیه 186) "و زمانى که بندگان من از تو درباره من پرسند، من نزدیکم، دعاى دعا کننده را هنگامى که مرا بخواند اجابت مى‏کنم، پس باید دعوت مرا استجابت کنند و به من ایمان‏آورند تا شاید هدایت شوند." «قُلْ أَرَأَیْتَکمْ إِنْ أَتَاکمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْکمُ السَّاعَةُ أَغَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِن کنْتُمْ‏صَادِقِینَ * بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَکشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِن شَاءَ وَتَنْسَوْنَ مَا تُشْرِکونَ * وَلَقَدْأَرْسَلْنَا إِلَى‏ أُمَمٍ مِن قَبْلِک فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ * فَلَوْلَا إِذْجَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلکن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کانُوا یَعْمَلُونَ» ؛ (سوره انعام، آیات 43 - 40) "بگو که اگر عذاب خدا، یا هنگام مرگ شما فرا رسد چه خواهید کرد؟ آیا در آن‏ساعت، غیر خدا را مى‏خوانید؟ اگر راستگو هستید، بلکه تنها خدا را مى‏خوانید تا اگرخواست شما را از سختى برهاند و آنچه را با خدا شریک قرار مى‏دهید فراموش مى‏کنید.وما پیامبرانى به سوى امّت هاى پیشین فرستادیم پس آنان را گرفتار بلا و مصیب کردیم تاشاید تضرّع کنند. چرا وقتى سختى ما به آنها رسید تضرّع نکردند؟ بدین سبب که‏دلهایشان را قساوت فرا گرفت و شیطان کردار آنها را براى آنها آراست." ادامه مطلب ...